«روزى حرام و روزى مكروه است ، روزى فاخر و روزى لااوبالى گريش مينامند ... اما همين موسيقى كه امروز بازيچه دست خودنمايان شده ، روزگارى مرا نجات داد . باور داد و روحم بخشيد ... " يادمه سال ٧٣ يه كيبورد كاسيو داشتم با كلى بدبختى و داستان خريدمش . سر خيابون يه ماشين نيروى ..... وايستاد ، اومد پايين ازم گرفت و شكوندش .. جالب كه من عذر خواهـى كردم چون ميدونستم بعديش منم